زمان که میگذره و بالاخره به روزی که ازش می ترسم میرسم و باهاش مواجه میشم پس چرا نباید از زمانی که الان دارم استفاده کنم شاید خیلی چیزا تغییر کرد.

از مریضی که دارم متنفرم باعث شده به خیلی از کارایی که دلم میخواد نرسم نتونم انجامشون بدم باعث شده که نتونم به خیلی از ارزوهام برسم دلم میخواد خودمو بکشم ولی از طرفی هم دلم نمیخواد که بمیرم و میترسم ولی خسته شدم از وضعیتی که دارم!فکر میکنم نباید اصلا متولد میشدم اگه میشد همون موقع که قرار بود سقط بشم باید میشدم تا انقدر عذاب و درد رو نخوام تحمل کنم

تا وقتی که زنده ام دلم میخواد برای خواسته هام تلاش کنم هرچقدر هم که رسیدن بهشون سخت باشه بالاخره یک روزی همه چیز تموم میشه و منم از همه ی دردا و داروها راحت میشم مهم این که سعی کنم الان خودمو دلداری بدم که کم نیارم ای کاش قشنگی های زندگیم بیشتر بود


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها